مواظب سرمایه داری خبیث باشید

داشتم در مورد خرید آی پد، مطلب میخوندم که یه متن خیلی جالبی دیدم، قسمتیش رو براتون مینوسیم

مواظب سرمایه داری خبیث باشید

سرمایه داری موجود خبیثیه. بحث کمونیسم و عرفان و غیره نیست. بحث یک چپ انتقادیه. سرمایه داری خیلی ماهره توی اینکه به شما توضیح بده که اگر یک تبلت بخرین خوشبخت می شین. فکر می کنین اگر بتونین همه اش آنلاین باشین، دوست هاتون زیاد می شن (مراجعه کنید به تنهای ابدی)، بهتون می گه که دلیل کتاب نخوندنتون اینه که تبلت ندارین، بهتون می گه که فلان دوستتون که تبلت داره الان خیلی خوشبخته چون توی فلان سایت چک این کرده و شما جا موندین، بهتون می گه اگر عکس یک سیب درخشان روی دستگاهتون باشه جذابترین. همین الان بزنین یکی از شبکه های ماهواره ای، چند دقیقه بعد یک تبلیغ دیگه بهتون توضیح می ده که اگر این کالای خاص که تبلت گالاکسی باشه رو بخرین، شبیه یک آدم باحال می شین که از همزمان که از روی نقشه راه می ره، با دندون های سالمش لبخند به لب داره و اطرافش همه چیز درخشانه.

خلاصه حواستون به این سرمایه داری خبیث باشه. منهم تبلت دارم. نمی گم توی غار زندگی کنیم. نمی گم از جامعه مدرن خودمون رو جدا کنیم. ولی بشناسیمش. حداقل برای اینکه توی ذوقمون نخوره. از حالا بهتون بگم:

شادی درون آدم ها است نه در ابزارشون. نداشتن هیچ چیزی به نوبه خودش باعث غمگین بودن آدم ها نیست. اگر من فکر می کنم تبلت بخرم که کتاب بخونم باید ببینم در سال گذشته چند تا کتاب بوده که فقط چون تبلت نداشتم نتونستم بخونمشون. و به جاش چیکار کردم. اگر فکر می کنم یک ویلا باعث می شه دوستام رو بیشر ببینم، باید به این فکر کنم که چند بار با دوستام قرار گذاشتم و فقط چون یک ویلا نداشتم به هم خورده و غیره و غیره

4 Replies to “مواظب سرمایه داری خبیث باشید”

  1. 🙂 Aksare mardoom fek mikonan ke har kallaii (che tablet, mobile,… ) tablighaate bishtar ve ghashangtarii dashte bashe behtare be janbeye dgash FEKR nemikonan!

  2. آخ که چقدر دلم میخواد که توی یه روستا یا میون عشایر زندگی می کردم و نه می دونستم که تبلت چیه ونه خبر داشتم توی دنیای اطرافم چی می گذره . صبح ها خروس خون با تماس یه نسیم خنک با صورتم از خواب بیدار می شدم و روزهای زیر نور خورشید که با تابشش لحظه به لحظه به بدنم انرژی میداد کار می کردم و عرق می ریختم . دم غروب ها می شستم تکیه میدادم به یه درخت و غروب آفتاب رو تماشا می کردم. شب ها بدون فکر و خیال زیر سقف ستارهگون آسمون به راحتی و آرومی خوابم می برد. تنها لذت من در لبخند دختری خلاصه می شد که در همسایگی ما زندگی می کرد و تنها آرزو و خوشبختی من بودن با اون بود. همه چی ساده و صاف بود.
    بهشتی میشد برای من روی زمین.
    نه اینکه مخالف تکنولوژی و پیشرفت باشم بلکه فقط خسته ام . خسته…
    یاد افسانه 1900 بخیر

  3. Vaghean in nezam sarmaye Dari dare be tarze khatarnaki zehne maro shostosho mide,vaghean bazi vaghta be in fek mikonam ke cheghad az salhaye omremon sarfe fek kardan be chizaie shode ke ina behemon hoghne kardan va hich vaghtam tamomi nadare,mer30 vase matlabe mofidet

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *