Insomniac Me.

خوب! خوابم نمیبره گفتم بیام اینجا یه پست بدم.
خوب، ژاپنی رو شروع کردم دوباره؛ هم از سایت NHK دارم میخونم هم با یه بازی DS به اسمه Learn to speak Japanese که بیشتر Fun هستش دارم جلو میرم. با بچه ها قرار گذاشتم که هفته ای یه روز مثلا 10 درس رو با هم مرور کنیم، حسین که حتما تنبلی میکنه و نمیاد و اینا (همین الانش هم واسه گرفتن یه فایل 3مگی به من میل زده، دیگه اینم اینطوریه دیگه، همه مثله هم نیستن و نباید هم انتظار اینو داشت ولی دیگه یه فایل 3مگی؟ … بگذریم) ولی هادی خیلی بیشتر پایه اس. دیگه مثله قبل توهّم ژاپن رو ندارم و خیلی راحت با قضیه برخورد میکنم. راستش تقریبا اصلا دلم نمیخواد برم ژاپن ولی یادگرفتن ژاپنی یه چیزیه مثله Platformer نوشتن، گیر کرده تو گلومون و باید انجامش بدیم. حالا من زبانم رو دارم میخونم، میدونم مهارتی هستش که بالاخره یه روزی بدرد میخوره چون هیچکس بلد نیست، با همین زبان میشه تو ژاپن کار پیدا کرد، خدا رو چه دیدی، تو که از آینده خبر نداری، پس زبانت رو بخون ببین بعدا چی میشه.
رو بازیم کمتر کار کردم تو این چن روز چون هم ساعت خوابم رو دارم درست میکنم که باعث میشه همه روز گیج باشم، هم به شدت خسته هستم (هم از بیماری آنفلوانزا و هم کار شدید گرشاسپ) و هم سر یه طراحی یه مدت فکر و بحث میکردم با مردم. یه پروفایل میخوام بنویسم که توش اطلاعات مهم بازی رو ثبت کنه که روی صفحه بشه دید فلان متغیر چه مقداری رو در حال حاظر حاضر داره، همون کاری که واسه Snakeام کرده بودم قبلا، ولی خوب تو XNA قضیه یکم پیچیده تر از ++C تحته DOSه.
چند روز پیش شروع کردم طراحی کردن از رو Pr9n! گفتم انگیزه میده واسه طراحی. یه سری کار کشیدم، میبرم پیش سهیل تا نظر بده، اگه مسخره نکنه! لول. تو سایت CGHub هم رفتم ثبت نام کردم! لول. دیگه منم اینم دیگه، میدونم کارای اونجا خداست ولی منم تفریحی کار میکنم، طراح که نیستم.
اولین LOLCATام رو هم امروز درست کردم! نرفت صفحه اول ولی خودم خوشم اومد!
دنبال کارای سربازی هم هستم، از چند راه مختلف دارم تلاش میکنم که شاید یکیش به نتیجه برسه و سربازیم خوب بشه. ببینیم چی میشه حالا. واقعا هم برام مهم نیست کجا میفتم، بیشتر واسه مامان اینا که تنها میمنونن ناراحتم وگرنه خودم ترجیح میدم تو یه شهرستان دور و ساکت باشم.
فکر کردن به یه سری آدما بهم انگیزه میده، اگرم نده منو وادار میکنه سعی کنم مثلشون باشم، هرچند نمیدونم چطوری این انگیزه هارو دارن ولی فکر کردن بهشون گاها بهم انگیزه میده که منم کار و تلاش کنم مثلشون. از جمله این افراد محمد مدرس هستش که نقش مدل سازی سه بعدی بازی گرشاسپ رو به عهده داره که بسیار آدم فعال و سخت کوشیه و به هر قیمتی که شده خودش رو سعی میکنه بالا بکشه، برای این اخلاقش خیلی احترام قائلم و سعی میکنم ازش یاد بگیرم. نفر بعدی سهیل دانش اشراقی ه، سهیل خیلی آدم قوی ای هستش، همین قدرتش هم باعث شده طراح خوبی بشه وگرنه سهیل فقط طراح نیست، این رفتار و منشش رو تو موزیک زدن و موزیک ساختنش و اصلا تو همه زندگیش میبینم. هرکاری که میکنه رو قوی انجام میده، قوی کار و تمرین میکنه باعث میشه قوی پول بیاره، قوی خرج کنه و کیف کنه، کارش رو هم که همه دوست دارن و براش همیشه کار هست. این قدرت سهیل رو خیلی دوست دارم. کلا به هر مساله ای میرسه هرطوری شده حلّش میکنه، به هر روش و راهی که شده حلّش میکنه، غصّه نمیخوره که وای من چرا آمریکا بدنیا نیومدم، همینجا که هست یه کاری میکنه که بره آمریکا. مثلا Photoshopش رو ازش بگیری تو سر خودش نمیزنه، میره با یه برنامه مشابه کارش رو میکنه، اخلاقی که منم یکم دارم ولی خوب اون خیلی قوی تره. حاج فصیحی هم جدیّتش رو دوست دارم، وقتی کار میکنه -لااقل من احساس میکنم- که همه فکرش روی اون کاره، مخصوصا وقتی کد مینویسه. فصیحی خیلی مشغله داره، مدیرعامل یه شرکت نرم افزاریه و مدیر پروژه پروژه گرشاسپ، از اون طرف هم یه پدر و مرد یه خونواده، از بقیه اش خبر ندارم. با این حال میبینم چطوری تمام تلاشش رو میکنه و چشماش از خستگی و قرمزی خونین میشه ولی باز انرژی و تمرکزش رو بالا نگه میداره. این خیلی خوبه که آدم بتونه تمرکز عالی داشته باشه.
برم اون مقاله در مورد Singleton ها رو بخونم ببینم مشکلشون با thread ها چی میتونه باشه.
KTHXBAI