تا کی

در پيله تا به كي بر خويشتن تني؟
ـ پرسيد كرم را مرغ از فروتني ـ

تا چند منزوي در كنج خلوتي،
در بسته تا به كي، در محبس تني؟

در فكر رستنم ـ پاسخ بداد كرم ـ
خلوت نشسته ام زينروي منحني.

فرسوده جان من از بس به يك مدار
برجاي مانده ام چون فطرت دني.

همسال هاي من پروانگان شدند
جستند از اين قفس، گشتند ديدني.

يا سوخت جانشان دهقان به ديگران،
جز من كه زنده ام در حال جان كندني.

در حبس و خلوتم تا وارهم به مرگ
يا پر برآورم بهر پريدني.

اينك تو را چه شد كاي مرغ خانگي!
كوشش نمي كني، پري نمي زني؟

پا بنده ي چه اي؟ وابسته ي كه اي؟
تا كي اسيري و در حبس دشمني؟

شعری بسیار عمیق از نیما
با تشکر از دوست خوبم هادی که منو با این شعر آشنا کرد

MyMario 0.14.10

I just uploaded my last year’s 2D Platformer that I made with ActionScript 2.0 in Flash for a friend, thought it’s time to put it here too:

The graphics are borrowed from NES‘s Super Mario Bros. and was just a placeholder for my own characters and environments, which will be used in this year’s game.

Be sure to click on it to gain focus or else you can’t move characters. You can jump with Space key and shoot with “Shift”, movements are done with arrow keys.

MiniLD #14

Since I have more time now and it’s 40 days until my conscription service, I’m working much more on my 2D Platformer, still not my idea work time but my delta is way positive than before and that’s what keeps me going, even though there are still false thoughts in my head that I have to get rid off.

There is a competition being held at Ludam Dare site that is a little different from their regular LD (no, it’s not lethal dosage, sorry) competitions. It’s called MiniLD. MiniLD’s are smaller and get less attention and usually have no winner or prize at all but it’s a good boost for people like me to have a deadline, while being indie.

So the theme of the competition will be revealed at Friday morning and we will have two days to hand out our games.

I’m dealing severly with my collision detection, I managed to solve it with programming hacks that I know of, but as you might know me, that’s not something that would satisfy a mind like mine (which is a very beautiful one, indeed).

With now being Wednesday morning and me having a very bad toothache and mood and still caught in that damn bug,  I’m not sure what I will have finished by then but you know what? The result is like that very old Persian saying:

There was this old farmer that had 5 sons that they refused to work at his farm. So at his deathbed he gathered his sons and told them that there is a treasure hidden beneath these lands, so try finding it. You know the rest. I feel even if I solve only this bug by then, I would still consider me self, winner.

Working this year again on a platformer at NLAI, is reminding me of last year working on that MyMario. I loved those days, I spent a whole month on developing a ladder that I would enjoy, and I achieved it!

I will never surrender.

Insomniac Me.

خوب! خوابم نمیبره گفتم بیام اینجا یه پست بدم.
خوب، ژاپنی رو شروع کردم دوباره؛ هم از سایت NHK دارم میخونم هم با یه بازی DS به اسمه Learn to speak Japanese که بیشتر Fun هستش دارم جلو میرم. با بچه ها قرار گذاشتم که هفته ای یه روز مثلا 10 درس رو با هم مرور کنیم، حسین که حتما تنبلی میکنه و نمیاد و اینا (همین الانش هم واسه گرفتن یه فایل 3مگی به من میل زده، دیگه اینم اینطوریه دیگه، همه مثله هم نیستن و نباید هم انتظار اینو داشت ولی دیگه یه فایل 3مگی؟ … بگذریم) ولی هادی خیلی بیشتر پایه اس. دیگه مثله قبل توهّم ژاپن رو ندارم و خیلی راحت با قضیه برخورد میکنم. راستش تقریبا اصلا دلم نمیخواد برم ژاپن ولی یادگرفتن ژاپنی یه چیزیه مثله Platformer نوشتن، گیر کرده تو گلومون و باید انجامش بدیم. حالا من زبانم رو دارم میخونم، میدونم مهارتی هستش که بالاخره یه روزی بدرد میخوره چون هیچکس بلد نیست، با همین زبان میشه تو ژاپن کار پیدا کرد، خدا رو چه دیدی، تو که از آینده خبر نداری، پس زبانت رو بخون ببین بعدا چی میشه.
رو بازیم کمتر کار کردم تو این چن روز چون هم ساعت خوابم رو دارم درست میکنم که باعث میشه همه روز گیج باشم، هم به شدت خسته هستم (هم از بیماری آنفلوانزا و هم کار شدید گرشاسپ) و هم سر یه طراحی یه مدت فکر و بحث میکردم با مردم. یه پروفایل میخوام بنویسم که توش اطلاعات مهم بازی رو ثبت کنه که روی صفحه بشه دید فلان متغیر چه مقداری رو در حال حاظر حاضر داره، همون کاری که واسه Snakeام کرده بودم قبلا، ولی خوب تو XNA قضیه یکم پیچیده تر از ++C تحته DOSه.
چند روز پیش شروع کردم طراحی کردن از رو Pr9n! گفتم انگیزه میده واسه طراحی. یه سری کار کشیدم، میبرم پیش سهیل تا نظر بده، اگه مسخره نکنه! لول. تو سایت CGHub هم رفتم ثبت نام کردم! لول. دیگه منم اینم دیگه، میدونم کارای اونجا خداست ولی منم تفریحی کار میکنم، طراح که نیستم.
اولین LOLCATام رو هم امروز درست کردم! نرفت صفحه اول ولی خودم خوشم اومد!
دنبال کارای سربازی هم هستم، از چند راه مختلف دارم تلاش میکنم که شاید یکیش به نتیجه برسه و سربازیم خوب بشه. ببینیم چی میشه حالا. واقعا هم برام مهم نیست کجا میفتم، بیشتر واسه مامان اینا که تنها میمنونن ناراحتم وگرنه خودم ترجیح میدم تو یه شهرستان دور و ساکت باشم.
فکر کردن به یه سری آدما بهم انگیزه میده، اگرم نده منو وادار میکنه سعی کنم مثلشون باشم، هرچند نمیدونم چطوری این انگیزه هارو دارن ولی فکر کردن بهشون گاها بهم انگیزه میده که منم کار و تلاش کنم مثلشون. از جمله این افراد محمد مدرس هستش که نقش مدل سازی سه بعدی بازی گرشاسپ رو به عهده داره که بسیار آدم فعال و سخت کوشیه و به هر قیمتی که شده خودش رو سعی میکنه بالا بکشه، برای این اخلاقش خیلی احترام قائلم و سعی میکنم ازش یاد بگیرم. نفر بعدی سهیل دانش اشراقی ه، سهیل خیلی آدم قوی ای هستش، همین قدرتش هم باعث شده طراح خوبی بشه وگرنه سهیل فقط طراح نیست، این رفتار و منشش رو تو موزیک زدن و موزیک ساختنش و اصلا تو همه زندگیش میبینم. هرکاری که میکنه رو قوی انجام میده، قوی کار و تمرین میکنه باعث میشه قوی پول بیاره، قوی خرج کنه و کیف کنه، کارش رو هم که همه دوست دارن و براش همیشه کار هست. این قدرت سهیل رو خیلی دوست دارم. کلا به هر مساله ای میرسه هرطوری شده حلّش میکنه، به هر روش و راهی که شده حلّش میکنه، غصّه نمیخوره که وای من چرا آمریکا بدنیا نیومدم، همینجا که هست یه کاری میکنه که بره آمریکا. مثلا Photoshopش رو ازش بگیری تو سر خودش نمیزنه، میره با یه برنامه مشابه کارش رو میکنه، اخلاقی که منم یکم دارم ولی خوب اون خیلی قوی تره. حاج فصیحی هم جدیّتش رو دوست دارم، وقتی کار میکنه -لااقل من احساس میکنم- که همه فکرش روی اون کاره، مخصوصا وقتی کد مینویسه. فصیحی خیلی مشغله داره، مدیرعامل یه شرکت نرم افزاریه و مدیر پروژه پروژه گرشاسپ، از اون طرف هم یه پدر و مرد یه خونواده، از بقیه اش خبر ندارم. با این حال میبینم چطوری تمام تلاشش رو میکنه و چشماش از خستگی و قرمزی خونین میشه ولی باز انرژی و تمرکزش رو بالا نگه میداره. این خیلی خوبه که آدم بتونه تمرکز عالی داشته باشه.
برم اون مقاله در مورد Singleton ها رو بخونم ببینم مشکلشون با thread ها چی میتونه باشه.
KTHXBAI

One.

بسم الله.
قبلی رو هیلتر کردن, اینقد که شفاف بودم, اینجا کلمه های نافرمش رو حذف میکنم, چه میشه کرد, زیادی اگه خودت باشی, خودتم استفراغت میگیره.
خوب, ADSL گرفتم, البته محدودیت حجمیش خیلی اذیّت میکنه, ولی خوب.
گرشاسپ هم رفت آلمان, فک کنم تا 2ماه دیگه کلا تموم بشه کاراش. ببینیم چی میشه.
indie هم یه 2بعدی شروع کردم و به جاهایی رسوندمش ولی نمیشینم ادامه بدمش, چرا؟ نمیدونم, باور کن.
خود درگیری, که همیشه هست. تنهایی؟ اونم هست. اشتباه؟ آره عزیز. بگذریم که انگاری من همینم. شایدم نع.

CoD4 Multiplayer.
موزیک های Blade Runner, عالی.
تو سایت کتاب صورت رفتم بالاخره, فک کنم آخرین کسی بودم که عضو شدم, یه چنتا از قدیمیا رو پیدا کردم, یه چن نفرم add کردم که فک کنم دردسر بشه, خوب بشه! لول.
هستیم. جدیدا یه ماهی میشه, معده ام داغونه, اینقد که به خورد اینم آشغال دادم. هه هه هه.
دیگه, همینا واسه شروع. فک کنم بیشتر بنویسم چون ADSL دیگه دغدغه نداره.
باز طبق معمول یه سری برنامه دارم که یه سری کار انجام بدم, حوصله نوشتنشونم دارما, ولی نمینویسم.
حالم از خیلیا بهم میخوره, فک کنم کسی نیست که باقی مونده باشه, احتمالا.
فعلا بریم ببینیم چی میشه.
-دین